رابین شارما یازدهمین کتاب اصول مدیریت خویش را چاپ کرد
رابین شارما [Robin Sharma] نویسندهای شناختهشده در مرحله بینالمللی است که ١١ کتاب درباره اصول مدیریت تألیف نموده است . کتابهایش در بیشتراز ٦٠ کشور دنیا و حدودا به ٧٠زبان گوناگون به چاپ رسیدهاند . وی با کتاب «راهبی که فراریاش را فروخت» [The Monk Who Sold His Ferrari] به آوازه رسید . این اثر در فهرست کتابهای پرفروش بوده و میلیونها نسخه از آن به فروش رسیده است . رابین تا قبل از این وکیل مدافع بوده و بنیانگذار موسسه بینالمللی مدیریت شارما است . وی در کتاب «راهبی که فراریاش را فروخت» عملکرد دارد به ما دریچهای از بُعد برتر وجودمان را نشان دهد , دریچهای که در ٢٤ ساعت شبانهروز شاید لحظهای هم به آن دقت نداشته باشیم .
راهبی که فراریاش را فروخت» [The Monk Who Sold His Ferrari] رابین شارما
این رمان جولیان منتل , وکیل مشهوری را روایت میکند که موفقیت مادی حیرتانگیزش نقابی است بر خلأ عمیق درونیاش . پیام این کتاب در سراسر جهان پخش شد , پیامی معمولی و در عین اکنون قادر که حاوی امید , الهام و موفقیتی اصیل است . این مورد آرامآرام پاسخ بزرگترین سوالات زندگی را در اختیار ما قرار میدهد , درست مانند فرآیندی عملی که در ایجاد خوشبختی , سرزندگی , شادی و آرامش درونی به انسان کمکمیکند تا در انتهای عمر به زندگی خود افتخار نماید . رابین شارما پیامی مهم برای همه ما دارد , پیامی که قادر است زندگیمان را تغییر دهد . وی کتاب راهنمایی درباره خشنودی فردی درین روزگار آشفته در اختیار ما قرار داده است . بازه زمان زیادی از انتشار اولین ترجمه این کتاب در جمهوری اسلامی ایران نمیگذرد , ولی تا به اکنون در حدود ١٥ ترجمه از آن منتشر شده شدهاست . آنچه در ادامه می خوانید گفتوگویی است با رابین شارما درباره «راهبی که فراریاش را فروخت» و سبک زندگی او .
چه گونه یکی مشاوران برجسته مدیریت جهان شدید؟
در شهری کوچک بزرگ شدم . هیچوقت در ناز و نعمت نبودم . خیلی سریع پیش رفتم و تصمیم گرفتم به دانشکده حقوق بروم , نه بدین دلیل که عاشق قانون بودم , زیرا با هیپنوتیزم جامعه بر پایه ی اینکه اگر پزشک یا این که وکیل گردید , برنده خواهید بود , اغوا شده بودم . وکیل دادگستری موفقی شدم و چیزهای خوبی داشتم , ولی هر روز صبح که از خواب بیدار میشدم و خودم را در آینه میدیدم , شخصی را که به من نگاه می کرد , دوست نداشتم . در جهان موفق بودم , ولی از درون بسیار تهی . بنابراین شروع کردم به تلاشکردن و خواندن آنچه ذهن مردان بزرگ را میسازد . خودم را تغییر دادم و تصمیم گرفتم کتابی درباره این روند و سفرم بنویسم . «راهبی که فراریاش را فروخت» را در فروشگاهی منتشرکردم . مادرم ویراستارم بود و پدرم به من کمک کرد آن را در ادارات دولتی بفروشم . در اولین سمینارم ۲۳ نفر حضور داشتند . بیستویک نفر از آنها اعضای خانوادهام بودند , بدین ترتیب از صفر شروع کردم . این کتاب در سراسر دنيا مثل بمب سروصدا کرد و میلیونها ورژن از آن به فروش رسید . اکنون با بسیاری از کمپانیهای نایک , فداکس , کوکاکولا , آیبیام , جنرال الکتریک , مایکروسافت و ناسا کار میکنم و آکادمی مهارت شخصی را راهاندازی کردم . اکنون به کسانی که میخواهند وارد بازی بزرگتری شوند , آموزش مدیریت میدهم .
می توانید برای ما از لحظهای بگویید که «راهبی که فراریاش را فروخت» زندگی شما را تغییر داد؟
فکر نمیکنم در یک لحظه رخ داده باشد . زمانی به عقب نگاهمیکنم , به وضوح زندگی من تغییر کرده کرده است . معتقدم روزهای شما هر کدام یک زندگی در مقیاس کوچک آن میباشند . در حالتیکه هر روز یکدرصد بر پیشرفتهای خود تمرکز فرمایید , با گذشت زمان منجر به نتایجی انقلابی میشود . بنابراین هر روز با وسواسی شدید روی پیشرفتم , کتابم , پیامی که دارم و حرفهام متمرکز شدم . ایام و هفتهها و مثل برق و باد سالها گذشتند و من توانستم جنبشی میلیونی اطراف این پیام تولید کنم . ولی این اتفاق در یک لحظه رخ نداد .
دستیابی بدین سطح بالا از موفقیت را در درون خود چطور میبینید؟
سوال سختی است . بسیار سخاوتمند هستید که به من میگویید «اینقدر سطح بالایی دارید» , ولی بالای کوه , یکی از قسمتهای بعدی است . من به یک بخش رسیدم و باز بالا رفتم , «روی بخش درونی کار کردم» , روی ترس یا یقین غلط یا «مبارزه» و وقتی بر آن تسلط پیدا کردم , تازه فهمیدم زندگی بخشهای بعدی را برایم میفرستد تا روی آنها هم کار کنم . این کار با جستوجو و جستجو مداوم در درون و تسلط بر خویشتن پیش می رود . می توانید روی بازاریابی , تیم , شرکت و مارک تجاری خود کار فرمایید , ولی فکرمیکنم تا زمانی که روی خودتان , طرز نگاهتان به جهان , میزان شجاعت و سخاوتتان و حتی معنویت خود کار نکنید , پیش نمیروید . . . مردمان میگویند «چرا معنویت در تجارت یا جهان اهمیت دارد؟» خب اگر ضمیر شما فریاد بزند و شما نتوانید رسالت خویش را بشنوید , چطور میتوانید تجارت خود را به یک جنبش تبدیل کنید؟
بدون دیدگاه